Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز سوم اسفندماه سال ۱۳۶۷ با صدور پیامی خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات‏ که منشور روحانیت نام گرفت استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران و رسالت حوزه ‏های علمیه را تعیین کردند که به مناسبت سالروز صدور این پیام، به بازنشر آن خواهیم پرداخت:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خدمت حضرات روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزه ‏های علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات- دامت برکاتهم‏

صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصاً شهدای عزیز حوزه ‏ها و روحانیت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

درود بر حاملان امانت وحی و رسالت پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نموده ‏اند.

سلام بر حماسه‏ سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته‏‌اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته ‏اند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده‏ اند.

سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری‏ نمی‏ رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانی ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه ‏ها و روحانیت را درک کرده‏ اند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده ‏اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته‏ اند.

البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده‏ اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی‏ یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوس ها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم عدم ها به وجود نیامده ‏ام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی می‏ شنویم، بگذارم و بگذرم.

تردیدی نیست که حوزه‏ های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجروی ها بوده‏ اند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده‏ اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.

اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت- علیهم السلام- به خورد توده‏ها داده بودند. جمع ‏آوری و نگهداری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین- علیهم السلام- و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار می‏گرفتند، کار آسانی نبوده است که بحمد اللَّه امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون «کتب اربعه» و کتاب های دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته‏ های متنوع علوم مشاهده می‏ کنیم.

اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل اللَّه نگذاریم، چه باید بگذاریم؟

در بُعد خدمات علمی حوزه ‏های علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمی‏ گنجد. بحمد اللَّه حوزه‏ ها از نظر منابع و شیوه ‏های بحث و اجتهاد، غنی و دارای ابتکار است. تصور نمی‏ کنم برای بررسی عمیق همه جانبه علوم اسلامی طریقه ‏ای مناسب تر از شیوه علمای سلف یافت شود.

تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده‏ اند.

از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که بحق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است که بگذریم، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارت ها و تلخی هایی متحمل شده ‏اند و همراه با تحمل اسارت ها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبان ها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده ‏اند.

شهدای روحانیت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهدای گمنام حوزه‏ ها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهی به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باخته ‏اند زیاد است.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده ‏اند که بر تارک جبین‏شان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمی- اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبوده ‏اند و بر بالای دار نرفته ‏اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرش های حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ در ۱۵ خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی، شهدای اولین، از کدام قشر بوده‏ اند؟

خدا را سپاس می‏‌گزاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و انفرادی رژیم شاه‏ و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‏ ها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه ‏ها نسبت به قشرهای دیگر زیادتر است.

بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شده‌‏اند و این رقم نشان می‏ دهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه حد مهیا بوده است.

امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- رفته ‏اند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یک روحانی پاکباخته است.

علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول‏ پرستان و خوانین نرفته‏ اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده ‏اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می ‏کنند، نمی‏ بخشد.

روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هر گز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده ‏اند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کرده‏ اند و هر گز زیر بار منت و ذلت نرفته‏ اند.

دقت و مطالعه در زندگی علمای سلف، حکایت از فقر و نهایتاً روح پر فتوت آنان برای کسب معارف می‏ کند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کرده ‏اند و با قناعت و بزرگواری زیستند.

در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه پول‏ پرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده ‏اند.

مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبی، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیده‏ ها برخورد احتیاط آمیز کنند.

علمای راستین از بس که دروغ و فریب از جهانخواران دیده بودند، به هیچ چیزی اطمینان نمی‏ کردند و ابزاری از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود، لذا گاهی حکم به منع استفاده از آنها را می‏ دادند.

آیا رادیو و تلویزیون در کشورهایی چون ایران وسایلی نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون برای بی ‏اعتبار کردن عقاید مذهبی و نادیده گرفتن آداب و رسوم ملی استفاده نمی‏ نمود؟

به هر حال خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر توده‏ ها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتی بالاتر از اینکه روحانیت با کمی امکانات، تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. راستی اگر کسی فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمی‏ کند، ساده‏ اندیشی نیست؟

مسئله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهانخواران می‏ توانستند، ریشه و نام روحانیت را می‏ سوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و ان شاء اللَّه از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم.

البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که‏ روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‏ های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده ‏ای با ژست مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می ‏زنند که گویی وظیفه ‏ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ های علمیه کم نیست.

طلاب عزیز لحظه‏ ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایی ‏اند و دشمن رسول اللَّه. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟

استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ‏ها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه های نفوذ تقویت گردید.

اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ‏ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می ‏آورد؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشته ‏اند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بی‏ دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هر گز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست.

در شروع مبارزات اسلامی اگر می ‏خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‏ شنیدی که شاه شیعه است! عده ‏ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‏ دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است.

وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد.

به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای‏ وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‏ای زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ ها بود که هر کس کج راه می‏ رفت متدین تر بود.

یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می‏ رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه ‏ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏ گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏ یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‏ شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه ‏ها را حفظ نمود.

علمای دین باور در همین حوزه‏ ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامی‏ مان نشأت گرفته از همین بارقه است.

البته هنوز حوزه‏ ها به هر دو تفکر آمیخته‏ اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه ‏های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکی از مسائلی که باید برای طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و ساده‏ لوحان بی‌سواد، عده‏ ای کمر همت بسته ‏اند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته‏ اند.

اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس‏ نماها از میدان به در می ‏رفت؛ ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمی ‏توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می ‏دهد و از همه شکننده ‏تر، شعار گمراه‏ کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان- علیه السلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جانفرسایی بودند که نمی‏‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله ‏اش را آماده نمود.

علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می‏ شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.

اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای ۱۵ خرداد رقم خورد. در ۱۵ خرداد ۴۲ مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان‏ می ‏نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‏ سوخت و می ‏درید.

در آن زمان روزی نبود که حادثه ‏ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمت ها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلاة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می‏ دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‏ گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می ‏خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده ‏ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده ‏ای وابسته که چهره‏ شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‏ نمودند.

آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است.

بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ ها را بیش از این تلخ نکنم. ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است.

شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده ‏اند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی‏ دادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگی چپی ها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می‏ توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان‏ ساخت.

دست ه‏ای دیگر از روحانی‏ نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می‏ دانستند و سر به آستانه دربار می ‏ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند.

دیروز مقدس ‏نماهای بی شعور می‏ گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‏ گویند مسئولین نظام کمونیست شده‏ اند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا می‏ دانستند، امروز از اینکه در گوش ه‏ای خلاف شرعی که هر گز خواست مسئولین نیست رخ می‏ دهد، فریاد «وا اسلاما» سر می‏‌دهند!

دیروز «حجتی‌ه‏ای» ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‏ تر از انقلابیون شده ‏اند! «ولایتی» های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته ‏اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته ‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‏ خورند!

راستی اتهام امریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می‏شود؟ از آدم های لا مذهب یا از مقدس‏ نماهای متحجر و بی شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایه‏ ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است.

همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه ‏هاست، و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.

از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه ‏ای به دست دشمنان کار آسانی نیست.

با اینکه در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می‏ شود، فوراً باندها فریاد می‏ زنند که چه نشسته ‏اید، جمهوری اسلامی می‏ خواهد آبروی روحانیت را ببرد.

اگر احیاناً کسی مستحق عفو بوده و بخشیده شود، تبلیغ می‏ کنند که نظام به روحانیت امتیاز بیجا می‏ دهد.

مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج‏ آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین ننمایند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ کس قائل نیست و خدا می‏ داند که شخصاً برای خود ذره‏ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مؤاخذه ‏ام.

حال بحث این است که برای جلوگیری از تکرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطع نفوذ بیگانگان در حوزه‏ ها چه باید کرد؟ گر چه کار مشکل است ولی چاره چیست باید فکری کرد. اولین وظیفه شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی طلاب و روحانیت انقلابی حفظ شود و گر نه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین هایل.

امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه ‏ها و برداشت ها و حتی ضعف مدیریت ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد.

ممکن است هر کس در فضای ذهن و ایده ‏های خود نسبت به عملکردها و مدیریت ها و سلیقه‏ های دیگران و مسئولین انتقادی داشته باشد، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارسایی ها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعی منحرف کند و خدای ناکرده همه ضعف ها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبی گردد که این عمل کاملًا غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین‏ می‏ برد و زمینه را برای ورود بی‏ تفاوتها و بی‏ دردها به صحنه انقلاب آماده می‏ کند.

من امروز بر این عقیده ‏ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئه‏ ها و خصومت ها و جنگ ‏افروزی هایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می‏ آوردند.

در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه‏ ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمین ه‏ای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند.

البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری می ‏نگریستیم و می ‏رسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ‏ایم.

هر روز ما در جنگ برکتی داشته ‏ایم که در همه صحنه ‏ها از آن بهره جسته ‏ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ‏ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‏ ایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته ‏ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده ‏ایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشه‏ های انقلاب پر بار اسلامی‏ مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان سال می ‏توان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آن چنانی برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت‏ همه اینها از برکت خون های پاک شهدای عزیز هشت سال نبرد بود، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با امریکا و غرب و شوروی و شرق نشأت گرفت.

جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.

چه کوته‏ نظرند آنهایی که خیال می ‏کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ‏ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بی فایده است! در حالی که صدای اسلام خواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام‏ شناسی مردم در امریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.

من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط این روزها رسماً معذرت می‏ خواهم و از خداوند می‏ خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.

ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‏ ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ‏ایم و نتیجه فرع آن بوده است.

ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده‏ ها به گونه‏ ای غلط عمل کنیم که حزب اللَّه عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی ‏اش عدول می‏ کند.

تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی‏ شود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی‏ شود که ما از اصول خود عدول کنیم.

همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه‏ ایم نه مأمور به نتیجه. اگر همه انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هر گز نمی‏ بایست از فضای‏ بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هر گز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند. در حالی که به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اکثر زمینه ‏هایی که شعار داده است به موفقیت نایل شود.

ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده ‏ایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده ‏ایم، ما شعار «مرگ بر امریکا» را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی امریکا تماشا کرده‏ایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده‏ ایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ‏ایم روش ها و تاکتیک ها را عوض نماییم.

ما چرا خودمان و ملت و مسئولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیر امور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم؟

من به طلاب عزیز هشدار می‏ دهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانی ‏نماها و مقدس مآب ها باشند، از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابی‏ نماها و به ظاهر عقلای قوم که هر گز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکرده ‏اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزی های بی مورد و ساده‏ اندیشی ها سبب مراجعت آنان به پست های کلیدی و سرنوشت‏ ساز نظام شود.

من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‏کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‏ اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی ‏رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی امریکای جهانخوار قناعت نمی ‏کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند.

امروز هیچ تأسفی نمی‏ خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‏ اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‏ خود را به گروه ها و لیبرال ها می‏ خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید!

چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می ‏کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‏ اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده ‏ایم و صدها چرای دیگر و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم های بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه‏ ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال بروند.

من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی ‏دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‏ برند، من به آنهایی که دستشان به رادیو- تلویزیون و مطبوعات می‏ رسد و چه بسا حرف ‏های دیگران را می‌‏زنند صریحاً اعلام می ‏کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی ‏پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینه ‏ها کوتاه می‌‏کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند که علاوه بر ده ها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگی خود امسال نیز در راهپیمایی ۲۲ بهمن حقیقت آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند که تا کجا حاضر به فداکاری ‏اند.

من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن می‏‌دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم.

خداوند پاداش عظیم این همه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانی از اصول و انقلاب و روحانیت می‏ کنند سفارش و نصیحت می‏ کنم که در گفتار و کلمات و نوشته‏ ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت ها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند.

مسئله دیگر اینکه امروز مقابله و تجزیه روحانیت انقلابی به سود کیست؟ دشمنان از دیرباز برای اختلاف افکنی میان روحانیون آماده شده‏ اند. غفلت از آن، همه چیز را بر باد می‏ دهد. حال اختلاف به هر شکلی باشد، بدبینی‏ شدید نسبت به مسئولین بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسین حوزه علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند، نمی ‏توان پیش‏بینی نمود که موفقیت از آن کیست و اگر بر فرض محال حاکمیت فکری از آن روحانی‏ نماها و متحجرین گردد روحانیت انقلابی جواب خدا و مردم را چه می ‏دهد.

ان شاء اللَّه در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقه‏ ها؟ آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه‏های علمیه بوده ‏اند- نعوذ باللَّه- به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده ‏اند؟ مگر همان ها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیر قانونی بودن سلطنت دادند؟

مگر همان ها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟ و آیا ایادی استکبار، روحانی ‏نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگری را بر حوزه ‏ها حاکم نمی کنند؟ و یا آنها که در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خورده ‏اند و نه از شهادت عزیزان متأثر شده ‏اند و با خیالی راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده ‏اند می‏ توانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامی باشند؟ راستی شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین می ‏کند؟ جناحی که پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاماً به روحانیت رو آورد، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می‏ رود؟

خلاصه اختلاف به هر شکلی کوبنده است. وقتی نیروهای مؤمن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه‏ بندی برسند، آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه ‏بندی نهایتاً معارضه پیش می‏ آورد.

هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می‏ کند، یکی متهم به طرفداری از سرمایه داری و دیگری متهم به التقاطی می‏ شود که من برای حفظ اعتدال‏ جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی داده‏ ام، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود می‏ دانم البته هیچ گاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبوده ‏ام ولی نگران تقابل و تعارض جناح های مؤمن به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه طلب بی‏ درد و نق بزن گردد.

نتیجه می‌گیرم که اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرت ها و نوکرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه می ‏دهند. جامعه مدرسین باید طلاب عزیز انقلابی و زحمت کشیده و کتک خورده و جبهه رفته را از خود بدانند.

حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرح ها و نظریات آنان استقبال نمایند و طلاب انقلابی هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با دیده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بی ‏عرضه و فرصت طلب و نق زن ید واحده باشند و خود را برای ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آماده ‏تر کنند، حال جامعه و مردم، طالب حقیقت باشند مثل زمان ما که حقاً مردم بیشتر از آنچه که ما فکر می‏ کنیم وفادار به روحانیت بوده و خواهند بود، یا نباشند مثل زمان معصومین- علیهم السلام.

اما مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعاً تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام می ‏پذیرد به منظور نابودی روحانیت انقلاب است، ایادی شیطان در تنگناها و سختی ها به سراغ مردم می ‏روند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و نارساییهاست؛ آن هم کدام روحانی، روحانی بی‏درد و بی‏‌مسئولیت نه، بلکه روحانیتی که در همه حوادث جلوتر از دیگران در معرض خطر بوده است.

کسی مدعی آن نیست که مردم و پابرهنه‌‏ها مشکلی ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است. مسلّم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر می ‏شود و کمبودها و نیازها رخ می ‌نماید ولی من با یقین شهادت می‏ دهم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر امریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود.

لازم به یادآوری است که ذکر شمه‏ ای از وقایع انقلاب و روحانیت به معنای آن نیست که طلاب و روحانیون عزیز در فردای این نوشته حرکت تند و انقلابی بنمایند بلکه‏ هدف، علم و آگاهی به نکته‏ هاست که در انتخاب مسیر با بصیرت حرکت کنند و خطرها و گذرها و کمینگاه ها را بهتر بشناسند.

اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‌ها، این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‏‌دانم.

اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین ‏کننده در اجتهادند. مسئله‏ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می ‏طلبد.

مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی‏ کنم.

آشنایی به روش برخورد با حیله‏ ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاست ها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته ‏شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می‏ کنند، از ویژگی های یک مجتهد جامع است.

یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است،

حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.

هدف اساسی این است که ما چگونه می ‏خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.

راستی به چه علت است که در پی اعلام حکم شرعی و اسلامی مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه این قدر جهانخواران برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتاده ‏اند؟ غیر از این نیست که سران استکبار از قدرت برخورد عملی مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه ‏های شوم آنان به هراس افتاده ‏اند و اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پر حماسه می‏ دانند و از اینکه فضای شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمی‏ توانند علیه مقدسات قلمفرسایی کنند مضطرب شده‏ اند.

من قبلًا نیز گفته ‏ام همه توطئه‏ های جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ما نباید غفلت بکنیم، واقعاً باید به سمتی حرکت نماییم که ان شاء اللَّه تمام رگه ‏های وابستگی کشورمان از چنین دنیای متوحشی قطع شود.

استکبار غرب شاید تصور کرده است از اینکه اسم بازار مشترک و حصر اقتصادی را به میان بیاورد ما درجا می‏ زنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرف نظر می‏ نماییم.

خیلی جالب و شگفت ‏انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتی یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه ‏دار می‏ کند عده ‏ای در رابطه با آن شهید می‏ شوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسی و تمدن است اما وقتی بحث اجرای حکم و عدالت به میان می ‏آید، نوحه رأفت و انسان دوستی سر می ‏دهند.

ما کینه دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکته ‏ها به دست می‏ آوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامی و ضد ارزشی است که بنگاه های صهیونیستی و انگلیس و امریکا به راه انداخته‏ اند و با حماقت و عجله خود را رو به روی همه جهان اسلام قرار داده ‏اند.

البته‏ باید ببینیم که بعض دولتها و حکومتهای اسلامی چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد می‏ کنند. اینکه دیگر مسئله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تا کنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهای خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد.

ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه‏ مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام می‏ گذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‏ کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کرده ‏ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‏ کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‏ گذارند.

این یک نمونه است که خدا می‏ خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه ‏اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده ‏اندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی‏‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسأله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الّا مسئله فردی سلمان رشدی آن قدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند.

روحانیون و مردم عزیز حزب اللَّه و خانواده ‏های محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟

و نتیجه ‏گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته ‏اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!

خلاصه کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیله ‏گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم و الّا مادامی که فقه در کتابها و سینه علما مستور بماند، ضرری متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمی‏ تواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست.

حوزه‏ ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه‏ های رایج اداره امور مردم در سال های آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون باید برای این موضوع فکری کنند.

نکته آخری که توجه به آن لازم است اینکه روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته ‏اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده ‏اند.

اگر طلبه ‏ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه می ‏شود و هر گز عذر او موجه نیست، ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی‏سابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم، هر گز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت.

امیدوارم از نصایح و تذکرات مشفقانه این پدر پیر و این خدمتگزار حقیر خود، دلگیر نشده باشید و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسیه و با دلهای منور خود برایم دعا و طلب مغفرت نمایید. من هم از یاد و دعای خیر برای روحانیت اصیل و حوزه ‏های علمی غفلت نمی کنم‏ خداوندا! توان علما و روحانیت را در خدمت به دین خود افزون نما. خداوندا! حوزه‏ های علمیه، این سنگرهای پاسداری از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پابرجا بدار.

خداوندا! شهدای روحانیت و حوزه ‏ها را از نعم بیکران و رزق حضور خویش بهره‏مند فرما. خداوندا! به جانبازانشان شفا مرحمت کن و به خانواده‏ های شهداشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودین و اسراشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان.

خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزاری به دین خود و به مردم را در دل و دیدگان ما افزون و جاودانه نما «إنک ولی النعم». و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

۳ اسفند ۶۷

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

(صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۲۷۳-۲۹۳)

پایان پیام/78032

منبع: فارس

کلیدواژه: امام خمینی ره منشور روحانیت اسلام ناب محمدی روحانیت انقلاب حوزه و روحانیت انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی اسلامی ایران علیهم السلام دین از سیاست خداوند بزرگ جنگ تحمیلی تا من هستم طلاب عزیز چون گذشته همه اینها بدان معنا ما در جنگ مقدس نما برای خود حکم خدا بر جهان ملت ما ه تمام ه علیه ده سال جنگ ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۹۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیت‌الله حسینی همدانی: اینکه دانشجویان آمریکایی در آمریکا به خاطر غزه کتک می‌خورند و به زندان می‌روند یعنی غزه پیروز است/ نفرت جهانی از آمریکا کاملاً عیان شده است/ امروز همه مردم آزاده عالم با نفرت فریادشان بر سر اسرائیل بلند است

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی‌فقیه در استان البرز و امام‌جمعه کرج، آیت‌الله حسینی همدانی در خطبه‌های نماز عبادی سیاسی جمعه هفتم اردیبهشت‌ماه در مصلای بزرگ امام خمینی رحمه‌الله علیه کرج بابیان اینکه ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر را به خانواده بزرگ کارگران، کارفرمایان، تولیدکنندگان و رزمندگان میدان تولید خدا قوت و تبریک عرض می‌کنم، بیان داشت: بیانات مفصل و چندجانبه رهبر معظم انقلاب، درباره کار و کارگر را همه شنیدید و حرف تازه‌ای در این زمینه نمی‌ماند که بخواهیم بگوییم مگر عمل کردن طبق آنچه خواسته‌شده تا نتیجه مطلوب که خودکفایی و استقلال همه‌جانبه اقتصادی است به دست بیاید.

کارگر فقط کسی که در کارخانه کار می‌کند نیست

وی در ادامه بابیان اینکه بعد از «رونق تولید» ایشان امسال «جهش تولید» را فرمودند آن‌هم با مشارکت مردم، چون با تولید مشکلات معیشت، اشتغال، ارزش پول، استقلال اقتصادی و امثال این‌ها حل می‌شود، اظهار داشت: همه باید تلاش کنیم تا ارزش کار را برای جامعه روشن کنیم؛ طوری شود که کسی بی‌کار نباشد و هر کس برای خودش مشغولیتی که تأمین‌کننده زندگی یا بخشی از آن باشد را داشته باشد. باید رسانه‌ها و فضاهای تبلیغاتی طوری تبلیغ کنند که بیکاری مورد مذمت باشد و کار ارزش باشد؛ هر کاری که می‌تواند انجام دهد. حضرت آقا در بیانی فرمودند: «کارگر آن‌کسی است که دارد کار می‌کند تا ملت و کشورش به عزتِ استقلال دست پیدا کند. یا اینکه کارگر ستون فقرات اقتصاد کشور است و استقلال کشور وابسته به کار کارگر است». کارگر فقط کسی که در کارخانه کار می‌کند نیست. یک‌وقت می‌بینید کسی در خانه مشغول کاری است که در مسیر خودکفایی دارد عمل می‌کند.

نام کارگر در جامعه قداست پیدا کند

امام‌جمعه کرج در ادامه با تأکید بر اینکه روی این مطالب باید آن‌قدر کار بشود تا نام کارگر در جامعه قداست پیدا کند، عنوان کرد: اگر به آموزه‌های دینی هم توجه کنیم، اسلام به جایگاه کارگر اهمیت لازم را داده است؛ و اساساً تن‌آسایی و مصرف‌گرایی را به‌شدت مذمت کرده. همگان را به تولید و اشتغال ترغیب کرده است. لذا رسول خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام خودشان اهل کار و فعالیت برای خود و دیگران بودند؛ که موارد فراوان است اگر بخواهم وارد شوم. مثلاً معلى ‏بن خنیس مى‏گوید: «امام صادق علیه‌السلام مرا دید که دیر به بازار در محل کار خود مى‏روم. فرمود: «صبح زود به‌طرف عزت و بزرگى خود بیرون برو»» چه تعبیر بلندی امام علیه‌السلام به‌کاربرده است! درست برخلاف کسانی که کار را براى خودشان ننگ و عار مى‏دانند و به کارگر به چشم حقارت نگاه مى‏کنند، امام صادق کار را سبب عزت کارگر مى‏داند.

بخشی از رونق تولید با خریدِ تولید ایرانی محقق میشود

آیت‌الله حسینی همدانی بابیان اینکه با پیروزی انقلاب و اهتمام امامین انقلاب به جایگاه کار و کارگر، این دستور اسلامی به‌عنوان یکی از گفتمان‌های اصلی نظام اسلامی مطرح است؛ به‌خصوص در این نبرد اقتصادی تنگاتنگ با سلطه‌گران جهانی، تصریح کرد: حضرت آقا راجع به امنیت شغلی عزیزان هم تأکید داشتند که به نظرم در این رابطه هم دستگاه‌ها وظایفی دارند که باید دنبال کنند و انجام دهند و هم مردم که در بُعد مردمی، مهم‌ترین کار برای امنیت شغلی این عزیزان گفتمان سازی و فرهنگ‌سازی به جهت خرید کالای ایرانی به‌عنوان حاصل کار و تلاش کارگر ایرانی است. بخشی از رونق تولید با خریدِ تولید ایرانی محقق می‌شود و باید خرید کالای ایرانی به‌عنوان وظیفه عمومی و یک امرِ معروف و خرید کالاهای خارجی که مشابه ایرانی دارند، به‌عنوان یک منکر در جامعه، گفتمان غالب باشد.

استاد مطهری معلم تراز انقلاب اسلامی است

وی در بخش دیگری با اشاره به ۱۲ اردیبهشت روز معلم و سالگشت شهادت معلم شهید حضرت ‌علامه ‌مرتضی ‌مطهری (‌ره)، گفت: مرحوم ‌شهید خصوصیات منحصربه‌فرد فراوانی داشت که از مهم‌ترین آن‌ها نظم و برنامه داشتن بود. نقش نظم در سامان دادن به مسائل مختلف زندگی و هموار کردن مسیر برای رسیدن به اهداف بزرگ بر کسی پوشیده نیست؛ و اگر بررسی کنید می‌بینید که یکی از عوامل مهم موفقیت انسان‌های بزرگ، نظم آنان بوده است. شهید مطهری هم نظم فردی داشت و هم نظم اجتماعی و از همه لحظات عمر به بهترین وجه استفاده می‌کرد.

نماینده ولی‌فقیه در استان البرز بابیان اینکه از ویژگی‌های مهم استاد مطهری توجه به نیازهای فکری و اعتقادی جامعه و پاسخ به شبهات و معضلات فکری بود، گفت: به‌خصوص در دهه ۳۰ تا ۶۰ شمسی که جریانات متعددی سروصدا داشتند. غرب‌زده‌ها و مروجین فرهنگ استعماری، یا افرادی که التقاطی بودند و از اسلام و از ایسم‌های دیگر تلفیقی درست کرده بودند و با رنگ و لعاب به خورد جامعه و جوانان می‌دادند. گاهی قرآن را بر مذاق مارکسیست‌ها ترجمه می‌کردند و امثال این‌ها که اسلام را از کار بیندازند و استاد در این میدان مبارزه یکه‌تاز بود، با پاسخ‌های متقن و جامع. لذا حضرت آقا فرمودند: «اینکه روز معلم را در سالگرد شهادت شهید مطهری قرار دادند، یک معنای نمادین و پرمغز و پر مضمونی دارد»؛ هنوز کتاب‌های ایشان نیازهای فکری و عقیدتی و فلسفی را پاسخگوست.

آیت‌الله حسینی همدانی با تأکید بر اینکه استاد مطهری معلم تراز انقلاب اسلامی است؛ و الگو برای کسانی ‌که در این مسیر حرکت می‌کنند، گفت: او هم آموزش می‌داد و هم تربیت معنوی و دعوت الهی داشت و پرورش می‌داد. مانند انبیاء الهی هم معلم بود و هم مربی؛ بعضی از معلم‌ها مربی نیستند.

فعالان جبهه انقلاب نباید بگذارند نظام آموزشی کشور در دام اسنادی مثل ۲۰۳۰ گرفتار شود

وی با تأکید بر اینکه امروز مهم‌ترین راهبرد برای انقلاب اسلامی تربیت نسلی است که هم عالم باشد و هم بافرهنگ و آموزه‌های مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام پرورش‌یافته باشد، خاطرنشان ساخت: فعالان جبهه انقلاب نباید بگذارند نظام آموزشی کشور ازاین‌جهت منحرف شود و در دامان سکولارها و تکنوکرات‌ها و امثالهم بیفتد. یا در دام اسنادی مثل ۲۰۳۰ گرفتار شود؛ معلمان عزیز بدانند که نباید به معلمى به‌عنوان شغل و حرفه نگاه کنند؛ معلمی هنر است؛ ذوق است؛ جلوه‌ای از هنر الهی است که «عَلَّمَ ٱلإِنسَنَ مَا لَم یَعلَم». اول خالق بودن است و بعد معلم بودن. لذا روز معلم روز تکریم عشق و ایثار است. روز تکریم از کسانی‌است که قدّشان در راه ساختن و تربیت انسان‌ها و نسل آینده خم شد و مویشان سپید.

معلمان ما باید انسان‌‌های بصیر و دشمن‌شناس پرورش دهند

رئیس شورای فرهنگ عمومی استان البرز با تأکید بر اینکه وظیفه معلمی همیشه خطیر بوده است؛ اما امروز به خاطر رفعت جایگاه ایران در بینِ مللِ اسلامی، وظیفه سنگین‌تر شده است، افزود: معلمان ما باید روح امید را در دل دانش‌آموزان خود بدمند و آنان را انسان‌‌های بصیر و دشمن‌شناس پرورش دهند. دشمنی شناس و استکبارستیز، زیر بار ظلم نرو، اهل ایثار و مجاهده و اهل غفلت نکردن از امور دیگران بار بیاورند. معلم باید با ایجاد روحیه تفکر، انسان‌هایی متعهد و ارزش‌مدار و آرمان‌خواه و اهل معرفت و دغدغه‌مند به مسائل جامعه تربیت کند.

آیت‌الله حسینی همدانی با تأکید بر اینکه اگر تحول و تغییر در نظام آموزشی لازم است این مهم محقق نمی‌شود مگر با تغییر در پرورش معلمان تراز به‌عنوان عوامل اصلی تغییر، عنوان کرد: رهبر معظم انقلاب فرمودند: «قدرت، اعتبار و آبروی کشور، بیش از هر چیزی وابسته به نیروی انسانی است و معلمان هستند که سازنده نسل آینده و نیروی انسانی آن هستند». و حضرت امام فرمودند: «شما معلمین، یک شغل بسیار بزرگ دارید که همان شغل الله است، و یک مسئولیت بسیار بزرگ دارید که همان مسئولیت انبیا است… شغل شما (معلمان)، شغل انسان‌سازى است». مجدداً از همه معلمان و اساتید بزرگوار و عزیز استان تشکر و قدردانی می‌کنم و بر دست همه اساتید خودم هم بوسه می‌زنم.

لکه ننگ دیگری برای سازمان ملل متحد به‌خصوص شورای امنیت آن ثبت شد

وی در بخش دیگری با اشاره به مسائل بین‌الملل، عنوان کرد: یک لکه ننگ دیگری برای سازمان ملل متحد به‌خصوص شورای امنیت آن ثبت شد. بعدازاین همه تلاش صهیونیست‌ها برای حذف فلسطین از نقشه جهانی، کشورهای جهان پذیرفتند که کشور فلسطین ۱۹۴‌مین عضو رسمی سازمان ملل باشد، اما آمریکای صهیونیست، به‌عنوان اقدام شتاب‌زده آن را وتو کرد؛ جالب است انگلیس که رژیم صهیونیستی ساخته دست اوست، او هم مخالفت نکرد. البته کشورهای جهان با آمریکا مخالفت کردند. وتو یعنی فقط دم از صلح می‌زنیم ولی نمی‌خواهیم صلحی در جهان برقرار باشد. از صلح می‌گویند؛ اما مهمات و تسلیحات نظامی به اسرائیل می‌دهند؛ شده کوسه ریش‌پهن.

خطیب نماز جمعه کرج در ادامه تصریح کرد: اما در داخل در قضیه طوفان الاقصی و وعده صادق؛ خب یک عده قلم به مزدی که اعتقاد به هیچ مرامی ندارند هر افتخاری برای ملت را نادیده می‌گیرند، کتمان می‌کنند، لوث می‌کنند یا شبهه درست می‌کنند، دل مردم را خالی می‌کنند، امید به آینده را از بین می‌برند. چه جوابی باید به این‌ها داد؟ برای پاسخ به این افراد بیان حضرت آقا کافی است که فرمودند: «موضوع اصلی در قضایای اخیر اثبات ظهور قدرت اراده ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بین‌المللی است؛ نه تعداد موشک‌های شلیک‌شده و یا به هدف اصابت کرده». که البته آن تعداد و آن اصابت‌ها سرجایش محفوظ است؛ ولی آن چیزی که مهم است همین است.

امروز همه مردم آزاده عالم با نفرت فریادشان بر سر اسرائیل بلند است

آیت‌الله حسینی همدانی افزود: اگر این نکته خوب برای افراد جا بیفتد که چه اتفاق مهمی افتاده، بقیه مسائل، جانبی و حاشیه‌ای می‌شود. مهم این است که ما با این حرکت، به مردم آزاده و ستم دیده دنیا جرئت طوفان دادیم. پف اسرائیل خبیث سفاک خوابید. خواب یک عده بزدل و مرعوب استکبار را پریشان کرد. اگر برای بعضی هیبتی داشت آن هیمنه فروریخت. امروز همه مردم آزاده عالم با نفرت فریادشان بر سر اسرائیل بلند است.

وی با تأکید بر اینکه جبهه مقاومت با هوشمندی تمام و با دقت و تقسیم وظائف راه نفس کشیدن دیو خون‌آشام را بسته و به شماره انداخته است، گفت: ارباب پلیدتر از خودش هم با تنفس مصنوعی و وتو کردن و اسلحه و مهمات دادن و بعضی بیچاره‌های منطقه با کمک‌های مقطعی دیگر نمی‌توانند او را مثل قبل احیا کنند. نفرت جهانی از آمریکا کاملاً عیان شده است و آزادگان جهان آزادانه شعار مرگ بر آمریکا می‌دهند.

اینکه دانشجویان آمریکایی در آمریکا به خاطر غزه کتک میخورند و به زندان میروند یعنی غزه پیروز است

نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در استان البرز بابیان اینکه غزه در این نبرد پیروز شد، گفت: غزه پیروز است چون در دل دنیای غرب همه را به سمت مظلومیت خود و پلیدی استکبار متوجه کرد. اینکه دانشجویان آمریکایی در آمریکا به خاطر غزه کتک می‌خورند و به زندان می‌روند یعنی غزه پیروز است. اینکه در انگلیس و دیگر کشورها تظاهرات گسترده چند صدهزارنفری به نفع غزه برگزار می‌شود یعنی غزه پیروز است. اینکه در سازمان‌های بین‌المللی بر لَه او حکم می‌کنند و آمریکا وتو می‌کند یعنی غزه پیروز است. اینکه بعدازاین همه شهید و خانه‌خرابی بر روی پای خود ایستاده و مقاومت می‌کند یعنی غزه پیروز است. اینکه پول خرج کردند و همه رسانه‌ها را به نفع خود بسیج کردند که خبری از غزه پخش نشود اما همه دنیا بر ضد صهیونیست‌های پلید شده است یعنی غزه پیروز است. غزه پیروز است چون اسلام پیروز است.

آیت‌الله حسینی همدانی در بخش دیگری با اشاره به مسئله عفاف و حجاب، عنوان کرد: حضرت آقا فرمودند: «بنده معتقدم در دولت، در قوّه‌ی قضائیّه، در بخش‌های مختلف، در این زمینه مسئولیّت وجود دارد که بایستی به مسئولیّت‌های قانونی و شرعی خودشان عمل کنند». بیان ایشان حکایت از مسائلی دارد.

کمکاری و ترک فعل مشهود است / نتیجه و خروجی سی جلسه عفاف و حجاب در استان چه بوده است؟

وی در ادامه بابیان اینکه متأسفانه با گشتی که دیروز و یکی دو نوبت دیگر در شهر زدم کم‌کاری و ترک فعل مشهود است، گفت: بنده اینجا مطالبه می‌کنم عزیزان گزارش بدهند نتیجه و خروجی سی جلسه عفاف و حجاب چه بوده است؟ بالاخره جلسه سوم و چهارمش اگر خروجی نداشته باشد به سی جلسه رسیدن واقعاً محل بحث است. باید یک نمودی و یک بروزی در بیرون داشته باشد. مغازه‌ها که همان مغازه است قیافه‌ها که همان قیافه‌هاست. ۳۰ جلسه گرفتید چه کار کردید در جلسات؟!

همه دستگاه‌ها موظف به رعایت قانون هستند حتی بخش خصوصی

رئیس ستاد امربه‌معروف و نهی از منکر استان البرز افزود: البته بنده تذکراتی به دستگاه‌های مربوطه دادم اما آنچه مهم است بعد از مسائل مربوط به دستگاه‌ها، حمایت همه‌جانبه از اجرای قانون و کمک به مجریان قانون است. همه دستگاه‌ها موظف به رعایت قانون هستند حتی بخش خصوصی. این بخش باید به قوانین ملتزم باشد ادعای اینکه من دولتی نیستم پس ملزم نیستم حرف بی‌ربطی است کسی که در این کشور زندگی می‌کند باید قوانین را رعایت کند. هرکسی در هر کشوری که زندگی می‌کند باید ملتزم به قوانینش باشد نمی‌تواند بگوید من بخش خصوصی هستم پس رعایت نمی‌کنم. باید قانون درباره آن‌ها هم اعمال شود. در بعضی از مراکز بعضی تخلفات را آزادانه انجام می‌دهند که مطلوب نیست. این را باید دستگاه مربوطه ورود داشته باشند. بعضی وقت‌ها زحمات دستگاه‌های دیگر را این‌ها خراب می‌کنند.

نقش اصلی را در تصمیم سازی و تصمیم‌گیری خود بانوان دارند

آیت‌الله حسینی همدانی تصریح کرد: نکته دوم اینکه بانوان محترم توجه داشته باشند؛ اخیراً مجدداً رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که نقش اصلی را در تصمیم سازی و تصمیم‌گیری خود بانوان دارند؛ یعنی محور همه کارها در این حوزه خود بانوان باید باشند و لو مسئولیت اقدام بر عهده دستگاه‌های متعدد هست؛ اما اقدام آن‌ها حمایت از عملکرد بانوان است. قسمت مهم این معضل را باید خود بانوان اقدام داشته باشند و حل کنند؛ با حضور خودشان و مطالبه گری خودشان و درخواست خودشان.

از نیروی انتظامی همه باید حمایت کنیم

وی با تأکید بر اینکه این معضل تحمیل‌شده که توسط بیگانگان و کم‌کاری بعضی مسئولین، امنیتی هم شده را در این بخش دستگاه دنبال می‌کنند و ما هم کامل حمایت می‌کنیم، گفت: از نیروی انتظامی همه باید حمایت کنیم. تمام دستگاه‌های استان -حالا در کشور سر جایش ولی در استان خودمان- همه دستگاه‌ها باید به کمک نیروی انتظامی بیایند. همه مردم باید حمایت کنند از نیروی انتظامی در مسیری که واردشده برای کار پشت‌صحنه‌ای که دشمنان راجع به این قصه دارند. باید حمایت کرد و کمک کرد.

امام‌جمعه کرج خاطرنشان ساخت: بخش دیگر که مسئله امربه‌معروف و نهی از منکر است که وظیفه همگانی است و نباید کوتاهی کرد و در بخش‌های فرهنگی هم باید باحوصله و ابتکار و سلیقه وارد شویم تا قضیه حل شود. بدنه مردم باید با ابتکار و سلیقه در بخش فرهنگی وارد شوند؛ و در بخش امربه‌معروف و نهی از منکر هم مسئولیتش با دستگاه‌هاست در بخشی؛ و در بخش دیگر هم باز متوجه مردم است. آنجاهایی هم که مربوط به مسائل امنیتی است و حساس است و پشت پرده‌هایی دارد دستگاه‌های مربوطه وارد می‌شوند و کارشان را انجام می‌دهند و شما و ما و همه باید حمایت کنیم که این کار با قوه و باصلابت پیش برود.

نسبت به دور دوم انتخابات بی‌تفاوت نباشید

آیت‌الله حسینی همدانی در بخش دیگری با تأکید بر اینکه نسبت به دور دوم انتخابات بی‌تفاوت نباشید و با همان اهتمام اولیه در این دور هم شرکت کنید، گفت: بی‌توجهی و اهمیت ندادن گاهی خسارات غیرقابل‌جبران به بار می‌آورد. مواظب باشید نگویید حالا دور دوم است و مهم نیست؛ نه این‌طور نیست. یک رأی هم اثر دارد. با دقت انتخاب کنید و وارد قصه شوید.

وی در بخش پایانی بابیان اینکه طبق وعده، توجهی به حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه بدهم، گفت: «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ» خیلی عجیب است! داوود رقی آمد محضر مبارک امام صادق علیه‌السلام بعد که کارش تمام شد و داشت می‌رفت، اجازه مرخصی خواست. امام صادق درحالی‌که عمیقاً به او نگاه می‌کرد او را بدرقه کرد و بعد فرمود: اگر کسی نگاه کردن به یکی از اصحاب حضرت حجت او را شاد می‌کند به این مرد نگاه کند؛ یعنی اشاره کرد به داوود رقی. اولاً روایت دارد تذکر می‌دهد که مهم نیست در چه زمانی زندگی می‌کنیم؛ بلکه مهم این است که چگونه زندگی می‌کنیم. در هر عصری هر جوری زندگی کنیم نوع زندگی ما می‌تواند ما را جزو یاران حضرت حجت قرار بدهد. داوود رقی کسی است که در زمان رجعت برمی‌گردد؛ چون عمرش تمام‌شده. شاخصه‌های زندگی او چگونه بوده که حضرت چنین نکته‌ای را گفتند؟ در جای دیگری دارد که امام صادق فرمودند: او برای من به‌منزله مقداد برای رسول خداست.

نماینده ولی‌فقیه در استان البرز در خاتمه افزود: مقداد چگونه بود؟ انسان بصیری بود. انسان ولایت مداری بود. انسان صبوری بود. استقامت بر حق داشت. بر حق مستقیم بود. این ویژگی‌های مقداد بود. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید که داوود جایگاهش برای من مثل مقداد برای رسول خداست؛ یعنی ما هم اگر این صفات را در خودمان به وجود بیاوریم بصیر باشیم، دشمن‌شناس باشیم، ولایتمدار باشیم و استقامت بر حق داشته باشیم و صبور باشیم، می‌توانیم جزو یاران حضرت حجت باشیم.

دیگر خبرها

  • بودجه دولتی برای حوزه‌های علمیه | جمع مبلغ نهاد‌های فرهنگی و مذهبی ۶۷ هزار میلیارد تومان!
  • تربیت فضلای دین توسط ماموستا فخری از حسنات ماندگار دفتر زرین زندگانی آن عالم فقید است
  • چهره‌هایی که در مراسم تشییع عروس امام خمینی(ره) در قم حضور داشتند | عکس
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد
  • آیت‌الله حسینی همدانی: اینکه دانشجویان آمریکایی در آمریکا به خاطر غزه کتک می‌خورند و به زندان می‌روند یعنی غزه پیروز است/ نفرت جهانی از آمریکا کاملاً عیان شده است/ امروز همه مردم آزاده عالم با نفرت فریادشان بر سر اسرائیل بلند است
  • برای تقرب به ساحت مقدس امام زمان(عج) چه کنیم؟
  • پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی
  • آیت الله علوی بروجردی: روحانیت در عصر آیت‌الله بروجردی، با سازمان‌دهی ایشان به اوج رسید/ ایشان معتقد بودند ما برای دنیا حرف داریم
  • حضرت نجمه خاتون علیهاالسلام، مصداقی برای آیه شریفه تطهیر است
  • چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟